1402/08/24
بلاگ

قطعه ماه و برکه

📻این قطعه با حمایت شرکت سبدگردان ویستا منتشر می‌شود…



🔹شعر ، دکلمه و تار : پوریا سبزواری
کارگردان مرتضی میرحسینی 
میکس و مستر : حمیدرضا رضایی


🎙چشم مهتاب که بر روشنی آب افتاد
عکس خود دید که در پهنه تالاب افتاد
برکه آرام و خبر از شب و مهتاب نداشت
خبر از قرص قمر از دل بی تاب نداشت
ماه تابید و رخش در دل آن آب افتاد
ماه لرزید دلش ، عشق در این قاب افتاد
برکه از عکس رخ ماه دلش تاب نداشت
از فروپاشی آرامش خود خواب نداشت
هر شب از قصه ی این عشق پریشان میشد
ماه از ماه خودش مست و غزلخوان میشد
آب هم عاشق و شیدا و پریشان شده بود
بی قرار شب مهتابی وحیران شده بود
برکه با حجمه این عشق به موج آمده بود
برکه طوفان زده از عشق به اوج آمده بود
برکه در حادثه عکس تو بی تقصیر است
برکه قربانی و این حادثه یک تقدیر است
انکه از عشق نفهمید  در انکار بماند
(هر که شد محرم دل در حرم یار بماند)
آب آن آینه ی عشق زلال است رفیق
عشق بر عاشق دلخسته حلال است رفیق
چه بگوییم که این قصه دراز است عزیز
آخر قصه ی این عشق ، باز است عزیز
مثنوی آمد و بر سوخته ای مرحم زد
(عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)

_____________________________________
سبدگردان ویستا 
حامی فرهنگ و هنر ایرانی